چگونه هوشهيجاني کودکمان را بالا ببريم؟
چگونه هوشهيجاني کودکمان را بالا ببريم؟
چگونه هوشهيجاني کودکمان را بالا ببريم؟
نويسنده:دكتر مهشيد چايچ
کودک نوپا بسيار روحيات متغيري دارد. در يک لحظه سلطان جهان است و با شادي دور اتاق ميدود و در لحظهاي ديگر مانند يک گاو خشمگين ميشود و با نا اميدي گريه ميکند و اسباب بازيهايش را پرت ميکند. البته لازم نيست نگران شويد همين بحرانهاي کودکي فرصت خوبي است براي اينکه شما بتوانيد در سن کم به کودکتان ياد بدهيد که چگونه احساسات قوي خود را کنترل کرده و خودرا آرام کند. وقتي شما به کودک ميآموزيد که احساسات خود از جمله خشم و عصبانيت و هيجان را کنترل کند، در واقع به تکامل هوش هيجاني او کمک کردهايد. لازم است بدانيد هوش هيجاني به کودک شما کمک ميکند تا با احساسات خود و ديگران کنار بيايد و آنهارا درک کند، با ديگران ارتباط برقرار کند و به راحتي با ديگران پيوند محکم دوستي ايجاد کند. روانشناسان عقيده دارند ميتوان هوش هيجاني را در کودکان و حتي افراد بالغ افزايش داد. با ما در اين مقاله همراه شويد و بخوانيد:
لابد ميپرسيد اين ديگر چه هوشي است؟ همانطور که براي موفقيت در درس خواندن نياز به هوش تحصيلي (IQ) است، تنظيم ارتباط سالم و درک احساسات ديگران هم به هوش عاطفي يا هيجاني (EQ) نيازمند است. واژه هوش هيجاني براي اولين بار توسط واين پاين در رساله دکترا استفاده شده است ولي ماير و سالووي در سال 1990 معناي آن را توسعه دادند. آنها هوش هيجاني را نوعي هوش اجتماعي و مشتمل بر توانايي کنترل هيجانهاي خود و ديگران و تمايز بين آنها و استفاده از اطلاعات به عنوان راهبرد تفکر و عمل ميدانند. هوش هيجاني دستکم در زندگي اجتماعي اهميتي فراتر از هوش تحصيلي دارد. دارا بودن اين هوش است که در طول تاريخ مصلحان و نخبگان اجتماعي را از نخبگان علمي جدا ميکند.
هوش هيجاني پيشبينيکننده موفقيت افراد در زندگي و نحوه برخورد مناسب با استرسهاست. کساني که هوش هيجاني بالا دارند، ظرفيت بالايي براي شناخت احساسات و هيجانهاي خود و ديگران دارند و از اين هيجانها به بهترين نحو براي برقراري ارتباط با خود و ديگران استفاده ميکنند.
هوش هيجاني بيانگر آن است که در روابط اجتماعي و در بده بستانهاي رواني و عاطفي در شرايط خاص چه عملي مناسب و چه عملي نامناسب است. يعني اينکه فرد در شرايط مختلف بتواند اميد را در خود هميشه زنده نگه دارد، با ديگران همدلي کند، احساسات ديگران را بشنود، براي به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهاي کوچک را ناديده بگيرد، نگذارد نگراني، قدرت تفکر و استدلال او را مختل نمايد، در برابر مشکلات پايداري نمايد و در همه حال انگيزه خود را حفظ کند. هوش هيجاني به کودک شما کمک ميکند تبديل به بزرگسالي مسئول وبا اعتماد به نفس شود که با مهارت روابط بين فردي خود را پيش ميبرد.
بنابر تحقيقات انجام شده، وجود کمبود در مهارتهاي هوش هيجاني با استعمال دخانيات، افسردگي و خشونت كودكان مرتبط بوده است. براي نمونه شواهد نشان ميدهند براي پسرها تابع اميال آني بودن در خردسالي، احتمال بزهكاري و خشونت را در سنين بالاتر افزايش ميدهد و براي همه كودكان، ناتواني در مهار اضطراب و افسردگي، احتمال استفاده از مواد مخدر را در مراحل بعدي زندگي بيشتر ميكند.
همچنين ناتواني كودكان در تشخيص حالتهاي هيجاني چهره ديگران ميتواند مستقيماً با دشمني و پرخاشگري آنان مربوط باشد. چون كودكان پرخاشگر نسبت به كودكان غيرپرخاشگر دشمني بيشتري در ديگران مشاهده ميكنند. برعكس، كودكاني كه در تشخيص هيجانها مهارت بيشتري دارند، داراي ارتباطات اجتماعي مثبتتري هستند. آنها قادرند روابط اجتماعي مطلوبي را در مدرسه ايجاد كنند، در محيط مدرسه احساس راحتي بيشتري دارند، حمايت معلمان و همكلاسيهاي خود را بيشتر جلب ميكنند و دلبستگي سالمتري نسبت به مدرسه در آنان شكل ميگيرد.
خوشبختانه هوش هيجاني مفهومي، قابل يادگيري است. برخلاف بهره هوشي که در طول زندگي سطح آن تقريباً ثابت است، هوش هيجاني را ميتوان افزايش داد. متخصصان براي بالابردن هوش هيجاني کودکان توصيههايي براي والدين دارند.
1) با همدلي گوش دهيد: وقتي کودکتان احساساتش را بيان ميکند با همدلي و از نزديک به حرف او توجه کنيد و مانند آينهاي آنچه او به شما ابراز کرده را باز گو کنيد. مثلا اگر فکر ميکنيد کودک شما به خاطر اينکه شما وقت زيادي را با کودک تازه به دنيا آمده ميگذرانيد، احساس تنهايي و رهاشدگي ميکند، از او بپرسيد که آيا چنين احساسي دارد؟اگر او تأييد کرد به او بگوييد: حق با توست مامان خيلي با نيني مشغول شده است. سپس از زندگي و کودکي خود داستانهايي براي او بگوييد که نشان دهد حرف او را فهميدهايد و با او همدردي ميکنيد. مثلاً وقتي که خواهر و پدرتان با هم به پارک رفته بودند و شما را نبرده بودند! اينکه چگونه شما به پدر و مادرتان احساس خود را گفتيد و آنها چگونه کمک کردند که شما احساس بهتري پيدا کنيد. اين حرفها به کودک شما نشان ميدهد که او تنها نيست و اين احساس نا خوشايند او هم از بين خواهد رفت.
2) بر احساسات کودک نام بگذاريد: کودکان نوپا که هنوز کلمات کافي نياموختهاند و درک رابطه علت و معلولي را کامل ندارند، روشي براي ابراز احساسات خود بلد نيستند. سعي کنيد به کودک ياد بدهيد که به احساسات خودش برچسب بزند و نام آنها را ياد بگيرد. اگر او از اينکه نميتوانيد او را به پارک ببريد نا اميدانه دست و پا ميزند تا شما را راضي کند، به او بگوييد که ميدانيد او از اين که نميتواند به پارک برود ناراحت است.
حتي ميتوانيد به او ياد بدهيد که ميتوان درباره يک اتفاق احساسات متناقضي داشت مثلاً طبيعي است که اولين روز مهد کودک او همزمان هيجان زده باشد و بترسد. اگر کودک شما ناراحت است و اتفاق خاصي براي او نيفتاده است ببينيد به تازگي چه وقايعي در اطراف او رخ داده مثلاً اسبابکشي کردهايد و يا شما و همسرتان با هم جرو بحث داشتهايد. اگر نميدانيد علت ناراحتي او چيست به بازيهاي او توجه کنيد و ببينيد چه ميکند. اگر عروسک مادر در بازي او زياد داد ميزند شايد بتوانيد حدس بزنيد که علت ناراحتي او چيست؟
3) به احساسات کودک اهميت بدهيد: به جاي اينکه به کودک خود بگوييد دليلي براي ترس و ناراحتي تو وجود ندارد. به او توجه کنيد و با او همدردي کنيد. مثلاً اگر از اينکه نتوانسته به تنهايي پازلي را کامل کند، عصباني شده و قشقرق به پا ميکند؛ به او بگوييد ميدانم که واقعاً نااميدکننده است که آدم نتواند يک پازل را تمام کند. بهتر است بدانيد وقتي به او ميگوييد که واکنش نامناسبي داشته او فکر ميکند نبايد احساسات خود را بيان کند و بايد بر آنها لگام بزند.
4) قشقرقها را به کلاس درس تبديل کنيد: اگر هنگام رفتن به دندانپزشکي و مطب دکتر فرزندتان هيجانزده شده و قشقرق به پا ميکند، قبل از رفتن با او صحبت کنيد و او را براي رفتن آماده کنيد. به او توضيح دهيد که در مطب چه چيزهايي در انتظار اوست و براي چه بايد به آنجا برويد. درباره زماني که شما هم ميخواستيد به يک مکان تازه برويد و هيجان داشتيد صحبت کنيد و مثلاً به او بگوييد که چگونه از اولين روزي که سر کار ميرفتيد واهمه داشتيد و چطور ترستان ريخت. صحبت کردن و آماده کردن کودک قبل از رفتن به مکانهاي تازه به او کمک ميکند که بهتر با شرايط تازه کنار بيايد و کمتر قشقرق به پا کند.
5) حل مساله را به او ياد بدهيد: ممکن است فکر کنيد که اين کار براي يک کودک نوپا زود است اما حتي از همين سنين هم ميتوان به کودک مهارتهاي حل مساله را ياد داد. وقتي با کودکان ديگر اختلاف پيدا ميکند، محدوديتها را برايش مشخص کنيد و او را راهنمايي کنيد که به راهحل مناسب دست پيدا کند. مثلاً اگر خواهر کوچکترش مداد او را برداشته و نميدهد و دارند با هم کشمکش ميکنند و مداد را از دست هم ميکشند، به او بگوييد ميدانم که از دست خواهرت عصباني هستي چون مدادت را برداشته اما حق نداري او را بزني بلکه ميتواني مداد ديگري به او بدهي و مال خودت را از او بخواهي. به نظرت چه کارهاي ديگري ميتواني بکني تا مدادت را از او پس بگيري؟ اگر او راهحلي نداشت از او بخواهيد يک نفس عميق بکشد و مطمئن شود که فک و دستان و پاهايش محکم و بيحرکت هستند و آنوقت با به دست آوردن کنترل خشمش از او بخواهيد که با صداي محکم و بدون خشم احساسش را بگويد: من از عصبانيت ديوانه ميشوم وقتي خواهرم وسايل مرا بر ميدارد. به او نگوييد که نبايد عصباني شود. لازم است کودک هم بداند که هر انساني حق دارد خشمگين شود اما تا جايي که به خودش وکسي آسيبي نرساند.
6) خودتان الگو باشيد: بهتر است به خودتان هم توجه کنيد و ببينيد که در مقابل حرکات و رفتار کودکتان چه عکسالعملهايي از خود نشان ميدهيد. لازم است وقتي شما هم از دست او عصباني ميشويد در کلام و لحن صدايتان اين خشم بروز نکند. مثلاً اگر وقتي کودک گريه ميکند و چيزي ميخواهد که نميتوانيد و نبايد به او بدهيد؛ نه تنها او را نزنيد بلکه هرگز به او نگوييد: تو منو ديوونه ميکني!! بلکه بگوييد اين رفتارت مرا عصباني و ناراحت ميکند. در اين حالت کودک ميتواند بفهمد که رفتارش را دوست نداريد و با خود او مشکلي نداريد. در ضمن يادتان باشد که از انتقادهاي بيش از حد خودداري کنيد. چون با اين کار اعتماد به نفس او را جريحه دار ميکنيد.
يادتان باشد به احساسات منفي خودتان هم اهميت بدهيد و بدانيد که با پنهان کردن احساسات بد خود نميتوانيد کودکاني بدون ناراحتي بار بياوريد. بلکه تنها با اين کار او را گيج ميکنيد و موجب ميشويد او خيال کند که بابت احساسات منفياش بايد شرمنده باشد و احساس گناه کند. بنابراين بهتر است به او نشان دهيد که شما هم عصباني و ناراحت ميشويد اما سعي ميکنيد احساسات خود را با روش مناسبي کنترل کنيد تا به کسي آسيبي نرسد. تنها در اين حالت است که کودک هم ياد خواهد گرفت چطور و چگونه در شرايط مختلف از هوش هيجاني خود استفاده بکند.
6 گام براي تقويت هوش هيجاني کودک
1) با همدلي گوش دهيد.
2) بر احساسات کودک نام بگذاريد.
3) به احساسات کودک اهميت بدهيد.
4) قشقرقها را به کلاس درس تبديل کنيد.
5) حل مساله را به او ياد بدهيد.
6) خودتان الگو باشيد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
لابد ميپرسيد اين ديگر چه هوشي است؟ همانطور که براي موفقيت در درس خواندن نياز به هوش تحصيلي (IQ) است، تنظيم ارتباط سالم و درک احساسات ديگران هم به هوش عاطفي يا هيجاني (EQ) نيازمند است. واژه هوش هيجاني براي اولين بار توسط واين پاين در رساله دکترا استفاده شده است ولي ماير و سالووي در سال 1990 معناي آن را توسعه دادند. آنها هوش هيجاني را نوعي هوش اجتماعي و مشتمل بر توانايي کنترل هيجانهاي خود و ديگران و تمايز بين آنها و استفاده از اطلاعات به عنوان راهبرد تفکر و عمل ميدانند. هوش هيجاني دستکم در زندگي اجتماعي اهميتي فراتر از هوش تحصيلي دارد. دارا بودن اين هوش است که در طول تاريخ مصلحان و نخبگان اجتماعي را از نخبگان علمي جدا ميکند.
هوش هيجاني پيشبينيکننده موفقيت افراد در زندگي و نحوه برخورد مناسب با استرسهاست. کساني که هوش هيجاني بالا دارند، ظرفيت بالايي براي شناخت احساسات و هيجانهاي خود و ديگران دارند و از اين هيجانها به بهترين نحو براي برقراري ارتباط با خود و ديگران استفاده ميکنند.
هوش هيجاني بيانگر آن است که در روابط اجتماعي و در بده بستانهاي رواني و عاطفي در شرايط خاص چه عملي مناسب و چه عملي نامناسب است. يعني اينکه فرد در شرايط مختلف بتواند اميد را در خود هميشه زنده نگه دارد، با ديگران همدلي کند، احساسات ديگران را بشنود، براي به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهاي کوچک را ناديده بگيرد، نگذارد نگراني، قدرت تفکر و استدلال او را مختل نمايد، در برابر مشکلات پايداري نمايد و در همه حال انگيزه خود را حفظ کند. هوش هيجاني به کودک شما کمک ميکند تبديل به بزرگسالي مسئول وبا اعتماد به نفس شود که با مهارت روابط بين فردي خود را پيش ميبرد.
بنابر تحقيقات انجام شده، وجود کمبود در مهارتهاي هوش هيجاني با استعمال دخانيات، افسردگي و خشونت كودكان مرتبط بوده است. براي نمونه شواهد نشان ميدهند براي پسرها تابع اميال آني بودن در خردسالي، احتمال بزهكاري و خشونت را در سنين بالاتر افزايش ميدهد و براي همه كودكان، ناتواني در مهار اضطراب و افسردگي، احتمال استفاده از مواد مخدر را در مراحل بعدي زندگي بيشتر ميكند.
همچنين ناتواني كودكان در تشخيص حالتهاي هيجاني چهره ديگران ميتواند مستقيماً با دشمني و پرخاشگري آنان مربوط باشد. چون كودكان پرخاشگر نسبت به كودكان غيرپرخاشگر دشمني بيشتري در ديگران مشاهده ميكنند. برعكس، كودكاني كه در تشخيص هيجانها مهارت بيشتري دارند، داراي ارتباطات اجتماعي مثبتتري هستند. آنها قادرند روابط اجتماعي مطلوبي را در مدرسه ايجاد كنند، در محيط مدرسه احساس راحتي بيشتري دارند، حمايت معلمان و همكلاسيهاي خود را بيشتر جلب ميكنند و دلبستگي سالمتري نسبت به مدرسه در آنان شكل ميگيرد.
خوشبختانه هوش هيجاني مفهومي، قابل يادگيري است. برخلاف بهره هوشي که در طول زندگي سطح آن تقريباً ثابت است، هوش هيجاني را ميتوان افزايش داد. متخصصان براي بالابردن هوش هيجاني کودکان توصيههايي براي والدين دارند.
1) با همدلي گوش دهيد: وقتي کودکتان احساساتش را بيان ميکند با همدلي و از نزديک به حرف او توجه کنيد و مانند آينهاي آنچه او به شما ابراز کرده را باز گو کنيد. مثلا اگر فکر ميکنيد کودک شما به خاطر اينکه شما وقت زيادي را با کودک تازه به دنيا آمده ميگذرانيد، احساس تنهايي و رهاشدگي ميکند، از او بپرسيد که آيا چنين احساسي دارد؟اگر او تأييد کرد به او بگوييد: حق با توست مامان خيلي با نيني مشغول شده است. سپس از زندگي و کودکي خود داستانهايي براي او بگوييد که نشان دهد حرف او را فهميدهايد و با او همدردي ميکنيد. مثلاً وقتي که خواهر و پدرتان با هم به پارک رفته بودند و شما را نبرده بودند! اينکه چگونه شما به پدر و مادرتان احساس خود را گفتيد و آنها چگونه کمک کردند که شما احساس بهتري پيدا کنيد. اين حرفها به کودک شما نشان ميدهد که او تنها نيست و اين احساس نا خوشايند او هم از بين خواهد رفت.
2) بر احساسات کودک نام بگذاريد: کودکان نوپا که هنوز کلمات کافي نياموختهاند و درک رابطه علت و معلولي را کامل ندارند، روشي براي ابراز احساسات خود بلد نيستند. سعي کنيد به کودک ياد بدهيد که به احساسات خودش برچسب بزند و نام آنها را ياد بگيرد. اگر او از اينکه نميتوانيد او را به پارک ببريد نا اميدانه دست و پا ميزند تا شما را راضي کند، به او بگوييد که ميدانيد او از اين که نميتواند به پارک برود ناراحت است.
حتي ميتوانيد به او ياد بدهيد که ميتوان درباره يک اتفاق احساسات متناقضي داشت مثلاً طبيعي است که اولين روز مهد کودک او همزمان هيجان زده باشد و بترسد. اگر کودک شما ناراحت است و اتفاق خاصي براي او نيفتاده است ببينيد به تازگي چه وقايعي در اطراف او رخ داده مثلاً اسبابکشي کردهايد و يا شما و همسرتان با هم جرو بحث داشتهايد. اگر نميدانيد علت ناراحتي او چيست به بازيهاي او توجه کنيد و ببينيد چه ميکند. اگر عروسک مادر در بازي او زياد داد ميزند شايد بتوانيد حدس بزنيد که علت ناراحتي او چيست؟
3) به احساسات کودک اهميت بدهيد: به جاي اينکه به کودک خود بگوييد دليلي براي ترس و ناراحتي تو وجود ندارد. به او توجه کنيد و با او همدردي کنيد. مثلاً اگر از اينکه نتوانسته به تنهايي پازلي را کامل کند، عصباني شده و قشقرق به پا ميکند؛ به او بگوييد ميدانم که واقعاً نااميدکننده است که آدم نتواند يک پازل را تمام کند. بهتر است بدانيد وقتي به او ميگوييد که واکنش نامناسبي داشته او فکر ميکند نبايد احساسات خود را بيان کند و بايد بر آنها لگام بزند.
4) قشقرقها را به کلاس درس تبديل کنيد: اگر هنگام رفتن به دندانپزشکي و مطب دکتر فرزندتان هيجانزده شده و قشقرق به پا ميکند، قبل از رفتن با او صحبت کنيد و او را براي رفتن آماده کنيد. به او توضيح دهيد که در مطب چه چيزهايي در انتظار اوست و براي چه بايد به آنجا برويد. درباره زماني که شما هم ميخواستيد به يک مکان تازه برويد و هيجان داشتيد صحبت کنيد و مثلاً به او بگوييد که چگونه از اولين روزي که سر کار ميرفتيد واهمه داشتيد و چطور ترستان ريخت. صحبت کردن و آماده کردن کودک قبل از رفتن به مکانهاي تازه به او کمک ميکند که بهتر با شرايط تازه کنار بيايد و کمتر قشقرق به پا کند.
5) حل مساله را به او ياد بدهيد: ممکن است فکر کنيد که اين کار براي يک کودک نوپا زود است اما حتي از همين سنين هم ميتوان به کودک مهارتهاي حل مساله را ياد داد. وقتي با کودکان ديگر اختلاف پيدا ميکند، محدوديتها را برايش مشخص کنيد و او را راهنمايي کنيد که به راهحل مناسب دست پيدا کند. مثلاً اگر خواهر کوچکترش مداد او را برداشته و نميدهد و دارند با هم کشمکش ميکنند و مداد را از دست هم ميکشند، به او بگوييد ميدانم که از دست خواهرت عصباني هستي چون مدادت را برداشته اما حق نداري او را بزني بلکه ميتواني مداد ديگري به او بدهي و مال خودت را از او بخواهي. به نظرت چه کارهاي ديگري ميتواني بکني تا مدادت را از او پس بگيري؟ اگر او راهحلي نداشت از او بخواهيد يک نفس عميق بکشد و مطمئن شود که فک و دستان و پاهايش محکم و بيحرکت هستند و آنوقت با به دست آوردن کنترل خشمش از او بخواهيد که با صداي محکم و بدون خشم احساسش را بگويد: من از عصبانيت ديوانه ميشوم وقتي خواهرم وسايل مرا بر ميدارد. به او نگوييد که نبايد عصباني شود. لازم است کودک هم بداند که هر انساني حق دارد خشمگين شود اما تا جايي که به خودش وکسي آسيبي نرساند.
6) خودتان الگو باشيد: بهتر است به خودتان هم توجه کنيد و ببينيد که در مقابل حرکات و رفتار کودکتان چه عکسالعملهايي از خود نشان ميدهيد. لازم است وقتي شما هم از دست او عصباني ميشويد در کلام و لحن صدايتان اين خشم بروز نکند. مثلاً اگر وقتي کودک گريه ميکند و چيزي ميخواهد که نميتوانيد و نبايد به او بدهيد؛ نه تنها او را نزنيد بلکه هرگز به او نگوييد: تو منو ديوونه ميکني!! بلکه بگوييد اين رفتارت مرا عصباني و ناراحت ميکند. در اين حالت کودک ميتواند بفهمد که رفتارش را دوست نداريد و با خود او مشکلي نداريد. در ضمن يادتان باشد که از انتقادهاي بيش از حد خودداري کنيد. چون با اين کار اعتماد به نفس او را جريحه دار ميکنيد.
يادتان باشد به احساسات منفي خودتان هم اهميت بدهيد و بدانيد که با پنهان کردن احساسات بد خود نميتوانيد کودکاني بدون ناراحتي بار بياوريد. بلکه تنها با اين کار او را گيج ميکنيد و موجب ميشويد او خيال کند که بابت احساسات منفياش بايد شرمنده باشد و احساس گناه کند. بنابراين بهتر است به او نشان دهيد که شما هم عصباني و ناراحت ميشويد اما سعي ميکنيد احساسات خود را با روش مناسبي کنترل کنيد تا به کسي آسيبي نرسد. تنها در اين حالت است که کودک هم ياد خواهد گرفت چطور و چگونه در شرايط مختلف از هوش هيجاني خود استفاده بکند.
6 گام براي تقويت هوش هيجاني کودک
1) با همدلي گوش دهيد.
2) بر احساسات کودک نام بگذاريد.
3) به احساسات کودک اهميت بدهيد.
4) قشقرقها را به کلاس درس تبديل کنيد.
5) حل مساله را به او ياد بدهيد.
6) خودتان الگو باشيد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}